بنیتابنیتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

دل نوشته هام با دختر بی همتای من

2 سال و 2 ماه و 18 روزگی - 4 آبان

خیلی تنبلم نه؟  این جمله یا این جمله خیلی وقته ننوشتم اول تمام خاطرات زندگیم بوده. الانم که دارم خاطرات بنیتا رو می نویسم هست. کی می خوام این عادت بدو ترک کنم نمیدونم. حالا ما باز شروع می کنیم به نوشتن این روزا یه تصمیماتی گرفتم. البته کلا من زیاد تصمیم میگیرم امیدوارم بتونم عملیش کنم. بگذریم . از خاطرات امروز بگم امروز صبح ساعت 7 و نیم بیدار شدم. به این امید که تا بنیتا خوابه من یکم خونه رو مرتب کنم و شام رو هم درست کنم. اما زهی خیال باطل. تا رفتم دستشویی و برگشتم دیدم رو مبل تو بغل علیرضاست منتظر ورود من! علی رو راهی کردیم شرکت. من موندم و تو! با اینکه زود بیدار شده بودی اما خوش اخلاق بودی نسبتا! صبحانه تو حاضر کر...
4 آبان 1394
1